زورگیر مخوف ضربه فنی شد
تاریخ انتشار: ۹ دی ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۴۰۹۴۷۸
قداره بند مخوفی که روز روشن از شهروندان زورگیری می کرد هنگام ارتکاب جرم در صد متری فجر مشهد توسط نیروهای انتظامی ضربه فنی شد.
به گزارش خراسان، عصر پنجم دی بود که خودروهای گشت انتظامی کلانتری رسالت مشهد برای حفاظت از اموال مردم و تامین امنیت، وارد خیابان های حوزه استحفاظی شدند. در همین حال یکی از افسران گشت در نزدیکی چهارراه میدان بار نوغان، پسر جوانی را دید که با قمه ای وحشتناک به طرف مرد موتورسوار هجوم برد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
مرد موتورسوار که هنوز دستانش از ترس می لرزید، درباره درگیری خود به افسر گشت گفت: من نقاش ساختمان هستم. قصد داشتم با موتورسیکلت به محل کارم بروم که ناگهان این جوان قمه کش سراغم آمد و با تهدید به مرگ،تلاش کرد تا موتورسیکلتم را زورگیری کند اما جوان قمه کش با رد اظهارات مرد موتورسوار مدعی شد: موتورسیکلت من مدتی قبل سرقت شده است و اکنون موتورسیکلتم را دست این مرد سارق پیدا کردم و ....
با توجه به اهمیت موضوع و با صدور دستوری ویژه از سوی سرگرد روحا... لطفی (رئیس کلانتری رسالت مشهد) هر دو نفر به مقر انتظامی انتقال یافتند؛ اما بررسی های مقدماتی نشان داد که صبح پنجم دی نیز سرقتی مشابه در خیابان طلوع (حوزه استحفاظی کلانتری رسالت) انجام شده است و سارق قمه کش گوشی تلفن همراه یکی از شهروندان را با تهدید به مرگ ربوده است. با تماس تلفنی ماموران، مالباخته در حالی وارد کلانتری شد که بلافاصله جوان قداره کش را شناسایی کرد و بدین ترتیب «محمدحسین-م» در دایره تجسس کلانتری مورد بازجویی های فنی قرار گرفت.
او که دیگر چاره ای جز بیان حقیقت نداشت گفت:گوشی تلفن را صبح از مالباخته زورگیری کردم و آن را برای تامین هزینه های مواد مخدر در منطقه معروف به «دزدبازار»(جمعه بازار) فروختم. این جوان که دارای سوابق متعدد کیفری است، به زورگیری نافرجام موتورسیکلت نیز معترف شد و گفت: قصد داشتم موتورسیکلت را نیز در حدفاصل چهارراه میدان بار نوغان و میدان امام حسین(ع) سرقت کنم که نیروهای انتظامی از راه رسیدند و مرا دستگیر کردند.
بررسی های تخصصی درباره دیگر سرقت های وی در حالی ادامه دارد که با دستورات سرهنگ احمد نگهبان(فرمانده انتظامی مشهد) عملیات های گسترده ای برای مبارزه قاطعانه با سارقان و مالخران در مشهد آغاز شده است.
براساس این گزارش ،گشت های نامحسوس کلانتری رسالت مشهد همچنین خودروی نیسان آبی را در بزرگراه شهید میرزایی توقیف کردند که دستور قضایی توقیف آن در سامانه پلیس ثبت شده بود. با کشف یک دستگاه گوشی سرقتی از سرنشین نیسان، مشخص شد که راننده آن نیز از سارقان حرفه ای است که سوابق متعدد کیفری دارد. با شناسایی مالک گوشی سرقتی،بررسی های بیشتر در این باره نیز ادامه یافت.
منبع: تابناک
کلیدواژه: آلودگی هوا فساد چای دبش جزایر سه گانه ملیکا محمدی ناصر طهماسب سیدرضی موسوی زورگیر مخوف ضربه فنی آلودگی هوا فساد چای دبش جزایر سه گانه ملیکا محمدی ناصر طهماسب سیدرضی موسوی کلانتری رسالت
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tabnak.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تابناک» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۴۰۹۴۷۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
انگیزه برای قتل زن مورد علاقه با ۱۹ضربه چاقو در خیابان بالاشهر
رهگذران که شاهد درگیری بودند، ناگهان با صحنه تلخ و عجیبی مواجه شدند.
روزنامه ایران نوشت: مرد جوان گوشی تلفن همراهی در دست داشت و زن جوان با اصرار از او میخواست گوشیاش را پس بدهد اما در یک لحظه مرد عصبانی دست به جیب شد و با بیرون آوردن یک چاقو ضربات متعددی به زن جوان زد و پا به فرار گذاشت.
شاهدان بلافاصله با اورژانس و پلیس تماس گرفتند و زن جوان به بیمارستان منتقل شد اما ۱۹ ضربه چاقو او را به کام مرگ کشاند. گزارش قتل زن جوان به بازپرس سالار صنعتگر اعلام شد و تیم جنایی تحقیقات خود را برای شناسایی و دستگیری عامل جنایت آغاز کردند.
هویتی برای قاتل
با حضور کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی در محل، مشخص شد محل سکونت زن جوان چند خیابان پایینتر از محل قتل بوده است. یکی از شاهدان در تحقیقات گفت: زن جوان اصرار داشت که گوشی تلفن همراهش را از قاتل بگیرد اما او ممانعت میکرد و میخواست محتویات داخل گوشی را ببیند. به همین دلیل مقتول به دنبال مرد جوان میدوید و فریاد میکشید.
خیلی زود محل زندگی مقتول و خانوادهاش شناسایی شد و در تحقیقات از آنها مشخص شد مقتول مدتی قبل از همسرش جدا شده و با فرزندش زندگی میکرده است. مدتی قبل او با مردی به نام پژمان آشنا شد. اما بعد از چند ماه زن جوان تصمیم به جدایی گرفت اما مرد جوان موافق جدایی نبود.
با این اطلاعات احتمال ارتکاب قتل از سوی پژمان قوت گرفت و کارآگاهان با دریافت عکس وی و نشان دادن به شاهدان ماجرا مطمئن شدند که قتل از سوی او رخ داده است.
همچنین کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت در بازبینی دوربینهای مداربسته اطراف محل درگیری تصاویر ضارب را بدست آوردند که با تطبیق عکسی که از پژمان در دست داشتند، تأیید میکرد که او قاتل فراری است.
دستگیری در شمال
با شناسایی هویت قاتل، تیم تحقیق راهی محل زندگی او شدند، اما مرد جوان آنجا را ترک و فرار کرده بود. تحقیقات برای شناسایی متهم ادامه داشت تا اینکه رد او در یکی از شهرهای شمالی کشور بدست آمد. کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت، پس از هماهنگیهای قضایی، راهی محل مخفیگاه متهم شده و او را بازداشت کردند.
متهم پس از انتقال به پایتخت، به قتل ناخواسته زن جوان اعتراف کرد. پژمان، برای تکمیل تحقیقات به دستور بازپرس شعبه هشتم دادسرای امور جنایی پایتخت به اداره آگاهی منتقل شد و تحقیقات در این خصوص ادامه دارد.
نمیدانستم مرتکب قتل شدهام
مرد جوان که به اتهام قتل بازداشت شده، مدعی است پس از ضربه زدن به زن جوان و هنگام فرار از اینکه زن مورد علاقهاش به قتل رسیده بود، اطلاع نداشته و بعد از دستگیری متوجه شده است.
با مقتول چطور آشنا شدی؟
۵ ماه قبل در یکی از خیابانهای شمال تهران با او آشنا شدم. رابطهمان اوایل در حد تلفن و پیامک بود، اما کم کم قرار ملاقاتها شروع شد و مدام همدیگر را میدیدیم. به خودم که آمدم متوجه شدم او را خیلی دوست دارم و او همان زنی است که سالها دنبالش بودم.
با این همه علاقه چرا او را به قتل رساندی؟
قصدم کشتن نبود. اصلاً نمیدانستم که او را کشتهام. وقتی او را زدم و فرار کردم نگران حالش بودم اما جرأت نمیکردم تماس بگیرم.میدانستم پلیس در تعقیبم است و میترسیدم که لو بروم از طرفی هراس این را داشتم که بشنوم او کشته شده است.
چرا تلفنش را گرفته بودی؟
شک کرده بودم. رابطه ما خیلی خوب بود اما از یک هفته قبل از قتل همه چیز تغییر کرد. رفتارش سرد شده بود و تلفنهایم را پاسخ نمیداد. از هر ۱۰ پیام یک پیام را جواب میداد. پیگیر رفتارش شدم و او گفت که دیگر نمیخواهد با من ادامه دهد و خواست که با او تماس نگیرم.
چرا؟
خودم هم نمیدانم، رابطهمان خوب بود و حتی قرار بود با هم ازدواج کنیم. اما یک دفعه تغییر کرد، احساس میکردم شخص دیگری وارد زندگیاش شده است و باید به این موضوع پی میبردم.
روز حادثه چه اتفاقی افتاد؟
به مقابل خانهاش رفتم و از او خواستم گوشی تلفن همراهش را بدهد تا آن را بررسی کنم. تصور میکردم اگر پای شخص سومی در این میان باشد، بیشک پیامها یا تماسهایش را در گوشی میبینم. اما او نمیخواست تلفنش را ببینم و زمانی که گوشی او را به زور گرفتم، تا چند خیابان آن طرفتر دنبالم آمد.
چرا چاقو داشتی؟
چاقو را بردم تا او را بترسانم و بتوانم گوشی تلفن همراهش را بگیرم و با بدست آمدن رمز گوشی، وارد آن شوم و بفهمم که آیا به من خیانت کرده است یا خیر.
چند ضربه به او زدی؟
نمی دانم، خیلی عصبانی بودم. پلیس میگوید که ۱۹ ضربه زدهام. آن زمان چون حالم را نمیفهمیدم، به یاد ندارم چند ضربه زدهام.